بازدید امروز : 160
بازدید دیروز : 549
یک آیه یا یک روایت یا یک حدیث از پیامبر و یا امامان مبنی بر لزوم خواندن نماز به زبان عربی بیاورید. (من سخنان شما را قبول دارم اما کسی که حرفی میزند باید دلیل یا مدرک داشته باشد). اگر خداوند فرموده که نماز حتما! باید با این چارچوب خوانده شود و یا با این زبان در کجا آمده است؟ کدام کتاب؟ ذکر دقیق کلام پروردگار، یا حتی اگر پیامبر فرموده یا حدیثی یا روایتی در این زمینه در اختیار شماست ممنون میشوم اعلام کنید. خیلی وقت است که در سایتها و خیلی جاها به دنبال یک آیه یا روایت یا حدیث مبنی بر لزوم خواندن نماز به عربی هستم.
پاسخ: اگر چه میتوان با ذکر یک یا دو حدیث (چنان چه خواسته شده) پاسخ را ایفاد نمود، اما نظر به اهمیت موضوع و نیز ضرورت اطلاع از مبانی دیگر جهت شناخت بیشتر، خوب است قبل از ذکر روایات به چند نکتهی بسیار مهم توجه شود:
الف ـ به هیچ وجه به دنبال آن نباشیم که همه چیز و آن طور که ما میخواهیم در قرآن کریم قید شده باشد. چرا که اولاً وحی کلام خداوند است و نه کلام ما، و ما نمیتوانیم به خداوند دیکته کنیم که چه بگوید و چگونه بگوید! بلکه آن خالق حکیم که هادی مخلوقات است، خود احسن الکلام را برای هدایت به کار میبرد و به همین دلیل قرآن کریم را به عربی فصیح نازل نمود و فرمود:
وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ حُکْماً عَرَبِیًّا وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا واقٍ. (الرعد – 37)
و این چنین حکم (قرآن) را به زبان عربى نازل کردیم و اگر پس از دانشى که به تو رسیده است، از پى خواستههاى (نفسانی) آنان بروى، در برابر خدا کارساز و نگهدارندهاى نخواهى داشت.
و در مورد چگونگی تلاوت قرآن کریم – که در نماز نیز تلاوت میشود – میفرماید: ما برای تو میخوانیم و تو همان خواندن را پیروی کن.
(القیامه): لَا تحَُرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ (16) إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْءَانَهُ (17) فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْءَانَهُ (18)
به تعجیل زبان به خواندن قرآن مجنبان - که گردآوردن و خواندنش بر عهده ماست – پس چون قرائتش نمودیم، تو آن قرائت را پیروى کن.
پس، اگر بسیاری از احکام با ذکر جزئیات در قرآن کریم ذکر نشده است، دلایل و حکمتهای خود را دارد و خود دلیل محکمی برای لزوم پیروی و اطاعت از رسول (ص) است که خداوند اطاعت او و هم چنین «اولی الامر» را در ردیف اطاعت خود قرار داده است. لذا آنان که حکم به کفایت کتاب نمودهاند و میگویند: کتاب خدا برای ما کافیست. هر چه خودمان از کتاب فهمیدیم عمل میکنیم و هر چه نفهمیدیم را رها میکنیم(؟!) هدفی جز قطع ارتباط خلق با رسول اکرم (ص) و اهل بیت (ع) که «راسخون فیالعلم» هستند و دور کردن آنان از مسیر هدایت و صراط مستقیم ندارند.
ما از این عده سؤال میکنیم که در کجای قرآن کریم قید شده که نماز صبح دو رکعت و نماز ظهر و عصر چهار رکعت است؟ یا در کجای قرآن کریم قید شده که طواف هفت دور است و یا در انجام مناسک حج، ترتیب طواف، نماز طواف، سعی، منی، عرفات، رمی جمرات، قربانی چگونه است و ...؟!
در پاسخ تشیع و تسنن به درستی اذعان میکنند که مجبور به اطاعت از «سنت الرسول» هستیم و همهی این احکام الهی را بر اساس «سنت الرسول» انجام میدهیم. لذا جزئیات و چگونگی اجرای اغلب قریب به اتفاق احکام در سنت پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت عصمت (ع) بیان شده است و البته لازم به ذکر است که «بیان» نیز لازم نیست حتماً به زبان یا کتابت باشد، بلکه عمل آنان نیز بیان (تبیین) و حجت است.
ب – از آنان که با استناد به عدم تصریح و دستور مستقیم قرآن به اقامه نماز با زبان عربی، معتقدند میتوان نماز را به زبانهای دیگر نیز اقامه نمود، سؤال میکنیم که در کجای قرآن کریم آمده است که میتوانید نماز را به هر زبانی بخوانید؟ یا کدام حدیث و روایت از اهل عصمت (ع) وجود دارد که دال بر چنین مجوزی باشد؟ یا در کدام منبع تاریخی ذکر شده است که آنان چنین نماز خواندهاند و یا نزدشان چنین نماز خوانده شده و آنان صحه گذاشتهاند؟! آیا برای این بدعت جوازی لازم نیست؟! چه گونه است که برای وجوب اقامهی نماز به زبان عربی سند میخواهند، ولی برای جواز فارسی یا ... خواندن نماز، هیچ سندی لازم نیست؟! و حال آن که قرآن مکرر تصریح نموده است که قرآن را همان گونه که نازل شده تلاوت کنید و در فهم و اجرای اوامر الهی، از سنت رسول پیروی کنید و از خود بدعت نگذارید که اعمالتان باطل میشود.
(محمدص): یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ أَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَ لَا تُبْطِلُواْ أَعْمَالَکمُ (33) اى کسانى که ایمان آوردهاید، از خدا اطاعت کنید و از پیامبر اطاعت کنید و اعمال خویش را باطل مسازید.
(النور): وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون (56) و نماز بگزارید و زکات بدهید و از پیامبر اطاعت کنید، باشد که مشمول رحمت شوید.
ج – نکتهی قابل توجه دیگر، تفاوت «تعقل و لجاج» در طرح این گونه شبهات است. چرا که برای انجام ندادن کار غیر ممکن، به دنبال دستور میگردند و اگر دستوری نیافتند، انجام آن را مجاز قلمداد میکنند. هر چند که اگر مجاز هم باشند، نمیتوانند آن را انجام دهند!
نماز، قرائت قرآن کریم و کلام وحی است و کلام وحی قابل ترجمهی دقیق یا حتی نزدیک به دقیق به هیچ زبانی نمیباشد. حال از یک سو تصریح میشود که این عمل ممکن نیست، از سوی دیگر میپرسند: چه سندی دال بر انجام ندادن وجود دارد؟! مثل این است که کسی بگوید: انسان قادر نیست ملائک را به قتل برساند. بعد دیگری بپرسد: چه آیه یا حدیثی دال ممنوعیت این قتل وجود دارد؟!
آیا بهتر نیست که این مدعیان ابتدا سورهی حمد و یا دیگر اذکار نماز را ترجمهی صحیح کنند که معلوم شود میتوان این کار را انجام داد و نماز را به فارسی هم خواند و بعد سؤال کنند که ما میخواهیم بر اساس این ترجمه نماز بخوانیم، آیا اشکالی دارد یا ندارد و اگر اشکال دارد، سند آن کجاست؟!
د – سخن از اقامهی نماز است. آن کس که نماز را به ما امر فرمود، خداوند متعال است و آن کس که این امر را به ما ابلاغ نمود حضرت رسول اکرم (ص) است. اگر نماز چارچوبی نداشت، پیامبر (ص) در این امر مردم را ملزم به رعایت چارچوبها با تأسی به سنّت خود نمینمود و میفرمود: مردم هر وقت که حوصله کردید و به هر شکلی که دوست دارید و به هر زبانی که دلتان میخواهد، با پروردگار خود راز و نیاز کنید.
احکام وضو و ارکان، ترتیب و اذکار نماز، اوامر حق تعالی به پیامبر (ص) در معراج است (اصول کافی [عربی] جلد 3، ص 485). و به همین دلیل فرمودهاند: «الصلاه المعراج المؤمن – نماز معراج مؤمن است».
یعنی آن راهی که رسولاکرم (ص) در معراج طی نمود و آسمانهای هفت گانه را زیر پا گذاشت و به مقام اوجی رسید که هیچ ملکی را یارای همراهی او نبود، مؤمن باید با نماز خود طی میکند. لذا همان رفتارها و گفتارهای رسول اکرم (ص) را باید در این معراج انجام دهد و بگوید.
ه - چند روایت دیگر:
تلاوت سورهی حمد (که همان تلاوت قرآن در نماز است) در نماز واجب است. چنان چه فرمود:
«لا? صلا?ه الاّ بفاتحه الکتاب» – نماز جز به فاتحه الکتاب (سوره حمد) صحیح نیست. (عوالی اللئالی، ج1، ص 196)
دقت شود که منظور از قرائت سورهی حمد، قرائت خود سوره است و نه ترجمه یا تفسیر آن. لذا اگر کسی سورهی حمد را آن چنان که نازل شده در نماز نخواند، اصلاً نماز نخوانده است.
در روایت دیگر به نقل از شیع و سنی آمده است:
لا صلاه لمن لم یقرأ بفاتحة الکتاب – کسی که سورهی حمد را (نه ترجمهی آن را) در نماز قرائت نکند، نماز نخوانده است.
وسائل الشیعه، ج6، ص37؛ صحیح بخاری، ج1، ص192.
در حدیث معراج آمده است که چون پیامبر اکرم (ص) از تکبیر فارغ شد، خداوند متعال به او فرمود که سورهی حمد را قرائت نماید [و نفرمود به هر زبان یا لهجهای که میخواهد، خداوند را تمحید کند] و چون از آن فارغ شد، فرمود:
«إقرء یا محمد نسبه ربک قل هو الله احد ... » – بخوان ای محمد شناسنامهی ربت را، قل هو الله احد ... (جامع احادیث الشیعه، ج 5، ص 11)
در حدیث دیگر معراج آمده است: چون خداوند پیامبرش را به معراج برد به او وحی فرمود: یا محمد در قرائت رکعت اول (پس از حمد)، شناسنامه و نسب پروردگارت را بخوان: «قل هو الله احد ...) و در قرائت رکعت دوم «انا انزلناه فی لیله القدر ...» را بخوان که این سوره شناسنامهی تو و اهل بیت تو تا روز قیامت است. (کافی [عربی]، ج 3، ص 485)
و هم چنین دستور به تسبیحات داده شده است. در حدیث، علت چهار ضلعی بودن کعبه را چهار ضلعی بودن «بیت المعمور» و علت آن را چهار ضلعی بودن «عرش» و علت آن را چهار بودن تسبیح به «سبحان الله، و الحمد لله، ولا إله الا الله، والله اکبر» قید نموده است. (جامع احادیث الشیعه، ج 5، ص 188-192)
در روایت مفصلی، امام صادق (ع) پس از آن که به یکی از یاران خود میفرماید: حیف است از عمر مسلمانی 70 یا 80 گذشته باشد اما یک نماز درست نخوانده باشد، تمامی آداب و اذکار نماز را بیان میفرمایند، تا آنجا که راوی میگوید:
«... وَ قَالَ بِخُشُوعٍ اللَّهُ أَکْبَرُ ثُمَّ قَرَأَ الْحَمْدَ بِتَرْتِیلٍ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثُمَّ صَبَرَ هُنَیَّةً بِقَدْرِ مَا یَتَنَفَّسُ وَ هُوَ قَائِمٌ ثُمَّ رَفَعَ یَدَیْهِ حِیَالَ وَجْهِهِ وَ قَالَ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ هُوَ قَائِمٌ ثُمَّ رَکَعَ ... ثُمَّ سَبَّحَ ثَلَاثاً بِتَرْتِیلٍ فَقَالَ سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ » الکافی [عربی]، ج3، ص 311 - باب افتتاح الصلاه و الحد فی التکبیر
... و سپس با خشوع تمام گفت: الله اکبر، سپس سورهی حمد را به ترتیل (شمرده) قرائت نمود و سپس سورهی توحید را. پس از آن به اندازه یک تنفس صبر نمود، در حالی که ایستاده بود (یعنی زود به رکوع نرفت)، سپس دستهایش را به دو طرف صورتش بالا برد و گفت: الله اکبر، در حالی که هنوز در حالت ایستاده بود و سپس به رکوع رفت ... سپس سه بار خداوند را به ترتیل تسبیح نمود به سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ ...».
بدیهی است که اگر صحیح بود، برای ایشان منعی نداشت که بفرماید: البته میتوانید آن چه گفتم را به هر زبانی بخوانید. یا برای امام رضا علیهالسلام منعی وجود نداشت که لااقل به ایرانیان بگوید: این ترجمه نماز به فارسی است و شما می توانید به زبان خودتان نماز بخوانید.
و - در خاتمه توجه به این نکته بسیار ضروری است که مسلمان در اجرای احکام و حدود الهی، یا باید مجتهد باشد و یا باید عمل به احتیاط کند و یا باید از مجتهد جامعالشرایط تقلید نماید.
لذا کسی که مدعی است «اقامهی نماز و قرائت آن به فارسی یا هر زبان دیگری جایز است!»، یا صاحب اجتهاد است که باید از قرآن، سنت، حدیث، عقل و ... دلیل بیاورد [نه این که دلیل برای ممنوعیت تغییر سنت مطالبه کند] که چنین دلیلی در دست نیست. و یا باید عمل به احتیاط نماید، یعنی طبق فتوای اغلب فقها و مراجع نماز بخواند که همگی (از شیعه و سنی) گفتهاند: نماز باید به عربی صحیح خوانده شود. و یا باید تقلید نماید و هیچ فقهیی نه تنها جوازی بر غیر عربی خواندن نماز صادر ننموده است، بلکه همگی تصریح نمودهاند که نماز باید به عربی صحیح خوانده شود.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید